زیارتستان
بازگشتن نیست در قاموس پیشآهنگها
سلام. مثل مجنون، شعری برایتان نقل کردهام از «امید مهدینژاد» که در کتاب «رجزمویه» منتشر شده. این کتاب بخشی از شعرهای اوست که انتشارات سپیدهباوران(کتاب آفتاب) آن را چاپ کرده. این اطلاعات محظ این بود که کتاب را بخرید. کتاب را باید تبلیغ کرد.
اما قبل از این که شعر را بخوانید، توضیح بنده را بشنوید راجع به خودم. در مطلب قبلی پیامها حاکی از ناشناختهبودنم بود. ظاهراً میهمانی ناخواندهام. مگر قرار نیست اینجا کسی، کسی را نشناسد. خوب البته بنده اینطور شنیدهام. با این حال چشم؛ خودم را معرفی میکنم: بنده، «بنده» هستم؛ ارداتمند همه دوستان. کفایت میکند؟...
بازگشتن نیست در قاموس پیشآهنگها
هرچه بادابا، پیش آیید ای خرسنگها
پشت سر میمانمت ای اتّفاقِ پیشِ رو!
کمتر از ذرعیست زیر گام من فرسنگها
در عبور از آزمونها دستچین کردندمان
دور باد از ما حضور فربهان و لنگها
دور شو، اسفندیارِ حیلهگردان! کور شو
این منم، من- رستمی پرورده سیرنگها
هان؟ چه خواهی کرد؟ ای پیشانیِ تقوافروش!
پینههایت را سپر کن، آنکآنک سنگها
میرسد مردی که افسار زمان در دست اوست
کز صدای پای او رم میکنند آونگها
اسبها را زین کنید، ای شبنوردان! میرویم
بازگشتن نیست در قاموس پیشآهنگها
امضا: «بنده»