سلام *به خاطر انتخاب رشته سنبل دوباره به شهر آمدم. در هر کافی نت فقط یک سیستم روشن بود.دو سه هزار تومان می گرفتند که انتخاب رشته کنند. خواستم خودم این کار را بکنم کافی نت چی گفت: سیستم ها را خاموش کردیم تا سرعت بالا بره! مردم شهر چقدر طمع کار هستند و به خاطر دو هزار تومان چه کارها که نمی کنند. *از دیروز دوباره«باران آمد». باید شکر کرد اما شالی های برنج که در این بی آبی های اخیر به سختی سرپا ایستاده بودند سر خم کردندو خوابیدند. شالی کارها خسارت زیادی دیدند. *قاچاقچی ها هم چنان در حال قطع درخت ها هستند. چند روز پیش که برای هیزم آوردن به جنگل رفته بودم دیدم چند تا قاچاقچی قاطرها را بار زده اند وبه طرف جاده می روند تا غروب با ماشین چوب ها را به شهر ببرند.از ده ما به شهر فقط یک جاده خاکی وجود دارد. همیشه از خودم میپرسم که قاچاقچی ها از کجا آن هم با ماشین رد می شوند که دستگیر نمی شوند! *بچه های ده ناراحت هستند چرا که فکر می کنند مجلس به رئیس جمهور فشار میآورد که در چارچوب مقررات و قوانین(!) آن ها عمل کند. بچه می گویند که اسم زد و بند های سیاسی را نباید قانون و مقررات و اخلاق سیاسی گذاشت. دعای جنگلی ها پشت سر آقای احمدی نژاد هست، هر چند آنروز خودم شنیدم که قاچاقچی ها پشت سرش چه می گفتند. *ما بچه های ده به مهمان نوازی معروفیم. قدم همه ی دوستان روی چشم ما. راستی اهالی ده سلام و عرض ارادت فرستادن خدمت همه. باید بروم باران میبارد قاطرم را جایی بدی بسته ام. افرا جنگلی
نوشته شده توسط وبلاگ گروهی:توسکا،افرا،... در دوشنبه 88/5/19 و ساعت 7:56 عصر | نظرات دیگران()